گروه سیاسی مشرق- «حسن روحانی» در
برنامه «گفتگوی ویژه خبری» وقتی بحث به بررسی رونده دیپلماسی هسته ای طیّ دوره
مدیریتی وی در «شورای عالی امنیّت ملّی» رسید، ضمن دفاع تمام قد از دیپلماسی
اصلاحات مواضع بسیار رادیکالی را به مجری صدا و سیما و منتقدین وارد کرد.
وی ضمن
اینکه به لحاظ حقوقی- سیاسی از گفتگوها با «تروئیکای سه کشور اروپایی» (انگلیس-
فرانسه- آلمان) دفاع کرد، تمامی اقدامات صورت گرفته را به سران نظام بخصوص رهبری
معظّم انقلاب اسلامی نسبت داد و بر این مبنا با بی سواد خواندن منتقدین؛ یک فضای احساسی را در بدنه حامیان خود بوجود آورد.
اینکه «روحانی» و «عارف» سعی دارند ضمن تعریف خود به عنوان عناصر داخل نظام و حامی رهبری، تا حدودی دل حامیان تُندروی اصلاحات و جنبش سبز را بدست آورند مقوله دیگری است که در اینجا بدان نمی پردازیم.
لیکن چون «حسن
روحانی» سعی دارد با منتسب کردن "دیپلماسی هسته ای اصلاحات" به کلّیت نظام و بخصوص رهبری انقلاب اسلامی، منتقدین را ساکت
کند و یک هژمونی از کارآمدی برای اصلاح طلبان بوجود آورد؛ در اینجا سعی می شود به
بازخوانی "دیپلماسی هسته ای
اصلاحات" پرداخته شود.
وی
در «گفتگوی ویژه خبری» (تبلیغات انتخاباتی صدا و سیما) می گوید: «ما فناوری هسته ای
را کامل کردیم ... ما فرصت ساختیم؛ ما که می گوییم منظور، نظام و رهبری است، نه حسن
روحانی. رهبری 12 روز بعد از مذاکرات تهران در 11/8/82 فرمودند: در این مذاکرات توطئه
آمریکا شکسته شد و کار درست و بدون تسلیم و پذیرش حرف زور انجام گرفت.»
(6/3/1392).
لذا در اینجا این مسئله بررسی می شود که آیا تمامی ابعاد و اقدامات دیپلماسی تیم هسته ای «حسن روحانی» در هماهنگی کامل با نظام «جمهوری اسلامی» بوده است یا خیر؟
در واقع «حسن
روحانی» با اشاره به تأیید رهبری نسبت به روند مذاکرات هسته ای در دیدار با
کارگزاران نظام مورّخ 11/8/1382 قسمتی از تاریخ را بیان کرده که بی تردید نمی توان
آن را انکار نمود.
برای پی بردن به این مسئله کافیست سری به تاریخ زد و مشروح
سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران نظام را مورد توجّه قرار داد. مسئله
اساسی این است که راوی، گزارش ناقصی از یک واقعیّت را به سمع و نظر مخاطبین عام و
کم اطّلاع تر گذاشته است، «روحانی» سعی می کند با روایت قسمتی از ماجرا و لاپوشانی
در رابطه با ادامه ماجرا؛ نتیجه مورد نظر خود را برداشت نماید.
واقعیّت این است که رهبری معظّم انقلاب اسلامی در دیدار مذکور قویّاً از مذاکرات زیر نظر دولت با سه کشور اروپایی در مقابل نیروهای قیّور مخالف گفتگوها، دفاع به عمل آوردند.
ایشان در این دیدار می فرمایند: «به نظر بنده هر دو نوع نظريّه اى كه درباره مذاكراتِ انجام گرفته وجود دارد، غير منطبقِ با واقع است. يك طرز فكر اين است كه افراد مؤمن و غيّور ما تصوّر مى كنند، دولت تسليم شد؛ كه بايد گفت اينطور نيست و هيچ تسليمى تا اينجا وجود نداشته است ... طرز فكر ديگر كه در نقطه مقابلِ طرز فكر اوّلى است، اين است كه عدّه اى خيال مى كنند ديگر نبايد معطّل كرد و هرچه آنها مى خواستند بايد داد تا مبادا بهانه گيرى كنند! ... از طرف ديگر، اين تفكّر هم كه عدّه اى از دشمنان جمهورى اسلامى خيال مى كنند كه ديگر قلّاب در دهان جمهورى اسلامى گير كرده و چاره اى ندارد، درست نيست؛ نخير، اين طرز فكر هم خوش خيالى و خيال خام است.».
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه می فرمایند: «آنچه بدست آمده، ارزشمند است و اين دانش ارزشمند را نه دولت، نه مسؤولان، نه «سازمان انرژى اتمى» و نه هيچ فردى از افراد اين كشور حق ندارد كه از دست بدهد و روى آن معامله كند؛ قطعاً معامله اى هم صورت نگرفته و نخواهد گرفت. البتّه اگر آنهايى كه واردِ اين گفتگو با مسؤولان جمهورى اسلامى شدند، بخواهند با جمهورى اسلامى سرِ اين قضيه به چالش بيفتند و زياده طلبى كنند، همه چيز به هم خواهد ريخت و قطعاً از جمهورى اسلامى تو دهنى خواهند خورد و بلاشك ما در اين زمينه مطلقاً حاضر به دادن هيچ امتيازى نخواهيم بود ... كارى كه مسئولان كردند، كار درستى بود. با تدبير و بدون پذيرش تسليم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئه اى كه از طرف آمريكايي ها و صهيونيست ها عليه جمهورى اسلامى طرّاحى شده بود، شكسته شود.».
ولی آنچه «روحانی» بدان نمی پردازد و آن را باید تاحدودی مغرضانه فرض نمود این است که او هیچگاه مطرح نمی کند که این حمایت، حمایتی مشروط بوده است. آنچه از اینجا به بعد توسّط «روحانی» و مشاورین انتخاباتی اش فراموش می شود، قسمت دوم و اساسی تر فرمایشات رهبری انقلاب است. ایشان با قید زدن به این پیروزی و مشروط کردن آن می فرمایند: «البتّه اين آغازِ قضيه است و كار تمام نشده است. اگر ادامه اين كار به همين روالى كه تاكنون طرّاحى شده، ادامه پيدا كند، هيچ ايرادى ندارد؛ اما اگر قرار باشد دشمنان يا مراكز قدرت، فزون خواهى كنند و سنگر به سنگر جلو بيايند و ما هم عقب نشينى كنيم؛ اين مىشود تسليم، كه به هيچوجه درست نيست و اجازه چنين كارى هم داده نخواهد شد ... ما هر جا حركتى كرده باشيم كه به نقطه اى برسد كه به منافع جمهورى اسلامى خدشه و ترديد وارد شود، همانجا آن حركت را بدون هيچ ترديدى قطع مى كنيم ... طرف هاى جهانى ما، چه اروپايي ها باشند و چه غيراروپايي ها ... بايد بدانند كه جمهورى اسلامى در مبادله ها، قراردادها و رفت و آمدهاى خود؛ زور، تحميل و دخالت را قبول نمى كند. به اين هم غرّه نشوند كه عدّه اى از داخل كه تأثيرشان در فضاى عمومى و سياسى كشور نزديك به صفر است - اگر نگوييم صفر- گاهى خبرهاى خوشى به آنها بدهند. آن كسانی كه با نظام جمهورى اسلامى سر و كار دارند، بايد باور كنند كه مردم در متن نظام جمهورى اسلامى هستند و آنها مُريد و سرباز نظامند؛ اسلام و استقلالشان را دوست دارند و از آن پاسدارى مىكنند.».
این درست همان چیزی
است که تیم مذاکره کننده در گفتگوهای بعدی از آن تخطّی کرد و مع الوصف برخی عناصر
اصلاحات نیز سعی کردند با فشار آوردن به نظام؛ دست مقامات عالی کشور در ادامه
پیگیری حقوق ملّت را ببندند. تیم تحت اشراف «روحانی» بعد از «سعدآباد» در دو توافق
مهمّ دیگر در «بروکسل» و «پاریس» یک به یک از تمامی سنگرهای "مقاومت هسته ای" عقب نشست تا جاییکه مسئولین اروپایی به طرف ایرانی اجازه
وجود حتّی یک «سانتریفیوژ» در داخل را ندادند.
خود «حسن روحانی» در جایی از کتاب خویش می نویسد: «قبل از «توافق سعدآباد» در ملاقات حضوری با مقام معظّم رهبری جزئیات را مطرح کردیم. معظّم له در این ملاقات با تعلیق در حدّ "گازدهی نطنز" موافقت کردند.» («امنیّت ملّی و دیپلماسی هسته ای»- «حسن روحانی»). و نگرانی ها دقیقاً این بود که قطار "دیپلماسی هسته ای اصلاحات" به این حدّ از تعلیق راضی نشد و قدم به قدم از خط قرمزهای نظام دور شد.
بنابر این چیزی
کمتر از یکسال بعد، رهبر انقلاب اسلامی هشدارهای سربسته ای به دیپلمات های دو طرف
دادند، بر این اساس ایشان در دیدار با جمعی از کارگزاران نظام فرمودند:
«گفتند مى خواهيم
شفّاف باشيد؛ گفتيم خيلى خوب، مقرّرات جهانى است؛ نمايندگان «آژانس بين المللى انرژى
هسته اى» بيايند بازديد كنند تا اگر نگرانند، نگرانى شان برطرف شود. جمهورى اسلامى
منطق را شاخص كار خودش قرار داد ... زورگويىِ طرف هاى مقابل، نشان دهنده بى منطقىِ
آنهاست؛ منطق ندارند. «شما بايد غنىسازى را تعليق بلندمدّت كنيد»؛ چرا و به چه دليل؟
چه ربطى بين شفّاف سازى و تعليق يا توقّف غنى سازى است؟ با هم هيچ ارتباطى ندارد
... طرف هاى مذاكره بدانند ملّت ايران زنده است. موجود زنده، هم اهل منطق است، هم اهل
حركت است، هم اهل تعامل است، هم اهل دفاع است، هم اهل مشت زدن است؛ آن جايیكه لازم
باشد ... اگر به هر شكل تهديدى در مذاكرات پيش آمد، نشان دهنده عدم برخوردارى از منطق
است ... و بى منطقى، ما را از اصل گفتگو و ادامه همكارى با طرف هاى مربوط به آژانس
و غيره باز خواهد داشت.» (6/8/1383).
نهایتاً روند عقبگرد و ذلّت بار تیم هسته ای اصلاح طلبان با ورود عملی رهبر معظّم انقلاب اسلامی متوقّف شد.
رهبری نظام امّا چندی بعد گوشه هایی از این واقعیّت را آشکاراتر و صریح تر بیان کردند، اظهاراتی که تردیدها نسبت به اینکه مسئولین هسته ای اصلاحات ادامه مذاکرات را طبق تدابیر نظام و منافع ملّی پیش نبرده اند؛ را افزایش داد. هر چند شواهدی در این رابطه وجود دارد و اسناد و مدارک آن محفوظ و غیرقابل نشر است امّا باید این سخنان رهبری را سندی زنده از این مسئله دانست.
رهبری انقلاب دراین رابطه می فرمایند: «ما آن دو سال، دو سال و نیم، آن مشی ای که داشتیم، اگر آن مشى را نمی کردیم، امروز ممکن بود خودمان را ملامت کنیم، بگوییم چرا آن راه را تجربه نکردیم؟ حالا نه، با دلِ قرص و با دید روشن، می دانیم داریم چه کار می کنیم. آن راه را هم تجربه کردیم و دیدیم؛ هیچ کس احتجاجى بر علیه دستگاه و نظام، نسبت به این ممشایى که آقاى «رییس جمهور» (محمود احمدی نژاد) در باب مسئله هسته اى تشریح کردند، ندارد. راه همین است. ما آن راه دیگر را هم تجربه کردیم؛ روشن شد. البته روشن بود، حالا سندهاى اینها هم یک روزى ان شاء اللَّه منتشر خواهد شد. کلمه کلمه حوادث این روزهاى گوناگون ثبت و یادداشت و ضبط شده است؛ یک روزى در اختیار افکار این ملّت قرار خواهد گرفت و ان شاء اللَّه روشن خواهد شد که در این مدّت چه گذشته است. آن روز هم معلوم بود، منتها خوب، لازم بود.» (دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام- 18/7/1385).
کسی چه می داند شاید این لازم بودن قسمتی اش به توجیه عناصر سازش کار سیاسی بخصوص در جبهه تکنوکرات ها و اصلاح طلبان، مربوط بوده باشد.
ایشان همچنین در دیدار با دانشجویان یزد فرمودند: «در مسئله هسته اى، آمريكایى ها تا همين چند ماه پيش اصرار، اصرار كه بايد ايران به كلّى همه فعّاليت هاى هسته ای را كنار بگذارد؛ يعنى مثل آن كارى كه با ليبى كردند؛ ته اش را جارو كند، تقديم كند به آنها؛ به كلّى اعلام انصراف كند. اخيراً وضع به جایى رسيده كه گفتند ايران در همين حدّى كه هست، توقّف كند. ببينيد فاصله اينها خيلى زياد است. يك روزى حاضر نبودند پنج «سانتريفيوژ» را تحمّل كنند. مسئولين مذاكره با اروپا حاضر شده بودند 20 تا «سانتريفيوژ» را نگه دارند، آنها گفته بودند نمى شود؛ گفته بودند لااقل 5 تا، گفته بودند نمى شود. اگر مى گفتند يكى، بازهم مى گفتند نمى شود! امروز 3000 تا «سانتريفيوژ» دارد كار مى كند، مبالغ زيادى هم آماده كار گذاشتن است. مى گويند در همين حدّ متوقّف شويد. اين هم يكى از ناكامى هاى آمريكاست. این فرایند عقب نشینی البتّه برای ما یک فایده ای هم داشت: اینکه خودمان هم وعده ها و حرف های رقبای غربی و اروپایی را تجربه کردیم و هم افکار عمومی دنیا تجربه کرد. لکن عقب نشینی بود دیگر ... من همان وقت در جلسه مسئولین گفتم اگر چنان چه بخواهند به این روند مطالبه پی در پی ادامه بدهند، من خودم وارد میدان می شوم. همین کار را هم کردم. بنده گفتم که این روند عقب نشینی باید متوقّف و تبدیل شود به روند پیشروی و اوّلین قدمش هم باید در آن دولتی انجام بگیرد که این عقب نشینی در آن دولت انجام گرفت و همین کار هم شد.» (13/10/1386).
این بازخوانی مستدلّ اثبات می کند «حسن روحانی» برای کسب و جلب آراء مردمی و ساخت یک کارنامه کارآمد از خود و همفکرانش سعی کرده واقعیّت های مهمّی در رابطه با نظام را وارونه جلوه دهد. ما درست نمی دانیم منظور از این کار ایجاد هزینه برای رهبری عالی نظام و ایجاد بدبینی نسبت به این جایگاه راهبُردی و ایدئولوژیک- دینی است یا اینکه فقط در راستای توجیه های انتخاباتی است؟ امّا می دانیم هزینه کردن از جایگاه «ولی فقیه» برای توجیه عملکرد ضعیف مسئولین، به صلاح خودشان و مردم نیست.
در شماره های آینده به تناقضات حسن روحانی درباره دیپلماسی هسته ای بیشتر خواهیم پرداخت.